۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

مصاحبهء سارا زواره ای با فرشاد رمضانی، موسیقی دان٬ نوازندهء گیتار بیس، خوانندهء راک، بازیگر، صدابردارو طراح صدا، تدوین گر و موسس گروه موسیقی دگردیس و از بنیانگذاران سبک پرشیَن راک










اعتقاد من بر این است که کل جهان هستی و تمام آنچه در سرتاسر کهکشانهاست٬ در حال دگردیسی
است. درحال تغیر حالت و تبدیل شدن به موجودیتی دیگر در راستای تکامل خویش. این معنی و مفهوم و فلسفه ایست که در انتخاب نام دگردیس برای گروه موسیقی ام نهفته است. هدف غایی و نهایی ام نیز این بوده تا بتوانم کاری انجام دهم که سببِ یک دگردیسی در موسیقی ایران باشد.

 با او چند ساعتی را به گفتگو می نشینم و از فرازها و فرودهای زندگی هنری اش می پرسم. از آلبوم شیدایی درون از او می پرسم. آلبومی که تنها چند روزیست٬ وارد بازار شده آن هم پس از ده سال انتظار.
یکبار وقتی ایران بودم او را اتفاقی در استودیو اش دیده ام و امروز صدایش را پس از سال ها دوباره می شنوم. متن پشت جلد آلبوم را که برایم می خواند سئوال ها در خاطرم شکل می گیرند
شیداییِ درون زادهء یک دورهء ده سالهء دگردیسی است. در این دهه میلیون ها پروانه از پیله به در آمده اند٬ پرواز را تجربه کرده اند و رفته اند. همچنان که دوستان هنرمندی هریک به قدر شکیباییِ خود این دگردیسی را با من تاب آورده یا نیاورده اند. از حضور ویاریِ هریک به قدر شکیبایی شان سپاسگزارم.
پیشکش به آنان که در پیله پروانه می بینند


می گوید عبارتِ "پیشکش به آنان که در پیله پروانه می بینند "معرف هنری اش و یا از دید صنعت موسیقی Trademark اش است.









آنچه می خوانید مصاحبه ایست که با فرشاد رمضانی٬ موسیقی دان٬ نوازندهء گیتار بیس٬ صدابردار، 
خواننده و بنیانگذار گروه موسیقی دگردیس داشته ام.

برای شنیدن  پادکست مصاحبه می توانید بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.



متولد پنجم مهرماه ۱۳۴۵ شهر تهران است. پدرش کارمند وزارت بهداری دوران پهلوی ومادرش خانه دار. می گوید: مادرم ازهرانگشتش یک هنر می ریخت اما اهل ساز نبود٬ پدرم اما نی می نواخت و آواز ایرانی می خواند. کلاس پنجم دبستان  خانواده به تشویق معلم هنرش که استعداد موسیقی او را درک کرده است برایش ملودیکایی خریداری می کنند و چند وقتی را نزدِ یکی از اساتید پیانو٬ موسیقی را با ساز ملودیکا فرا می گیرد. اوایل انقلاب و به گفتهء خودش سال ۱۹۷۹میلادی که موسیقی راک به اوج اش رسیده بود از طریق یکی از دوستانش که پیش از انقلاب درامز می نواخت و حالا فقط در ایام محرم سازش را از انبار بیرون می آورد موفق می شود تا هر از گاهی برای مدت چند ماه درامز او را قرض بگیرد. سروصدای کوبیدن بر روی طبل ها سبب حساسیت پدر شده و به این ترتیب فرشاد به محض خروج پدر از خانه سازش را از زیر تخت بیرون می آورد و پیش از ساعت بازگشت پدر به خانه تمرین را خاتمه می دهد و طبل ها را دوباره زیر تخت جاسازی می کند.

 سال ۱۳۶۴ به دنبال ناراحتی قلبی برای معافیت از خدمت سربازی اش که همزمان با جنگ ایران و عراق بوده٬ درخواست می دهد و با اینکه معافیتش بارها تایید می شود توسط ادارهء نظام وظیفهء عشرت آباد با لشگر رسول الله برای گذراندن دوران آموزشی خدمت به جبهه اعزام می شود. از گروهان ۱۱۵ تنیِ  اعزام شدهء آنها، تنها ۱۱ تن زنده باز می گردند که تنها دو تن سالم مانده اند و یکی از آن دو نفر خود فرشاد است. سرِ لجبازیِ یکی از استوارها با وی٬ دوران سربازی اش تا سال ۱۳۶۸ به طول می انجامد و ا و هربار مجبور می شود از نو موی سرش را بتراشد٬ لباس سربازی بپوشد و به خدمت سربازی برود.
در همان دوران است که تصمیم می گیرد گیتار بیس را جایگزین درامز کند. " دوران جنگ بود و ساز به سختی پیدا می شد٬ هرکسی هم که از دوران پیش از انقلاب سازی داشت، در هفت سوراخ پنهان کرده بود " .
بالاخره موفق می شود تا از طریق یکی از دوستان  یک گیتاربیسِ ژاپنی تهیه کند. چند جلسه ای را نزد بهمن نصری درس بیس می گیرد. و به این ترتیب اواخر سال ۱۳۶۹و اوایل سال ۱۳۷۰٬با پایان جنگ به همراه اولین ارکستر رسمی پاپ پس از انقلاب با خوانندگی مهرداد کاظمی٬ در جشنواره ای ده روز در جزیرهء  کیش به روی استیج می رود.

فرشاد می گوید این افتخار را دارد که بگوید نخستین نوازندهء گیتار بیس بعد از انقلاب است که با این ساز به روی استیج رفته است.



تصمیم می گیرد تا موسیقی را به طور آکادمیک تحصیل کند ولی از آنجا که در آن زمان در دانشگاه های ایران تنها سازها و موسیقی سنتی ایران تدریس می شده وعلاقهء  فرشاد نیز در آن زمان موسیقی سنتی نبوده، بنا بر این راهِ تحصیلات دانشگاهی اش از موسیقی جدا می شود و در رشتهء  نمایش و نیز گرافیک مطبوعاتی تحصیل می کند. از همان زمان تا کنون دربسیاری از سریال های تلویزیونی و فیلم های سینماییایفای نقش داشته است که از جملهء نخستین کارهای او می توان به همکاری اش با مرحوم شهیار پارسی پور در فیلم نقش عشق اشاره کرد. وی در این فیلم در کنار هنرمندانی چون جهانگیر الماسی و حسین محجوب ایفای نقش می کند. و نیز از جمله سریال های تلویزیونی که فرشاد در همان سال های آغازین فعالیتش در این عرصه در آن هنرنمایی کرده است٬ می توان سریال مردان آنجلس را نام برد که او نقش یکی از ۶ نفر اصحاب کهف را برعهده داشته است. وی در مجموع در ۱۱سریال تلویزونی  و ۶فیلم سینمایی ایفای نقش داشته و آخرین بازی اش نیز در فیلم/ سریالِ ستارهء  سهیل به کارگردانیِ مرحوم امیر قویدل بوده است.



باوجود تمام فعالیت هایش درعرصهء نمایش وسینما٬ وی موسیقی را دغدغهء اصلی زندگی اش می داند و هرچند که در طی این سال ها با هنرمندان بسیاری از جمله رشید وطن دوست٬ حسن همایون فال٬ خشایار اعتمادی٬ مهدی سپهر، مانی رهنما٬ محمد علیزاده و بسیاری دیگر همکاری داشته٬ با این حال همکاری اش با کاوه یغمایی (موسیقی دان و آهنگساز ایرانی ساکن کانادا ) را اوج افختارِهمکاری های خود می داند. او از کاوه یغمایی به عنوان فردی یاد می کند که نه تنها زبانی مشترک و حرف ها برای گفتن داشته و دارند که سبک موسیقی وی را نیز بسیار نزدیک به ذائقهء  موسیقایی خویش می داند.
به این ترتیب پس ازاجرای چند کنسرت با کاوه٬ از او در جریان پروژهء شیداییِ درون که آن زمان اشعارش نیز انتخاب شده بودند٬ دعوت به همکاری می کند و همکاری آنها برای تولید آلبوم اول شیداییِ درون از سا ل ۱۳۸۱ آغاز می شود و تا سال ۱۳۸۳ ادامه پیدا می کند. پایان این طرح همزمان می شود با خروج کاوه از ایران و آغاز همکاریِ فرشاد با آهنگساز و پیانیست جوانی به نام بصیر فقیه نصیری که در زمان آغاز همکاری اش در آلبوم دوم شیدایی دورن تنها ۲۱ سال سن دارد. به این ترتیب از سا ل ۱۳۸۳ خلق آلبوم شیدایی درونِ ۲ آغاز می شود. فرشاد در توضیح سبک آلبوم دوم آن را  نوعی  راک معرفی می کند که از آمیخته شدنش با اِلِما ن های مشخصی ازموسیقی تریپ هاپ٬ اسپیس راک٬ پروگرسیو راک٬ موسیقی ایرانی و در مواردی هارد راک٬ آن را تریپ راک نامید. هرچند ترجیح فرشاداین است که کارشناسان و منتقدین موسیقی در رابطه با آلبومش و سبک آن نظر بدهند. با این حال خودش مهمترین اتفاقِ شیداییِ درون را رسیدن به نوعی راک فارسیPersian Rock می داند که توانسته است برخلاف نظر بسیاری که همیشه گفته اند زبان فارسی استطاعت نشستن بر موسیقی راک را ندارد٬ بسیار خوب با این نوع از موسیقی بیامیزد. فرشاد اضافه می کند که اگر کسی نتوانسته کاری را انجام بدهد نمی تواند نظریه صادر کند که این کار شدنی نیست!باید با عشق و به مانندِ یک مخترع ومکتشف آنقدر با شعر و موسیقی کلنجار بروی تا به اثر دلخواهت برسی.
                                        
دگردیس بندی است که به دلیل شریط امروز ایران تنها چند عضو ثابت دارد و اعضای دیگر گاه به صورت مهمان به آن می پیوندند و به عبارتی جایگزین می شوند.


از فرشاد می خواهم تا نوازندگانی را که در پروژهء دگردیس با او همکاری داشته اند را برایم نام ببرد و دلیل نبودن یک بند با اعضای ثابت را از او جویا می شوم.
اعضای دگردیس از این قرارهستند
بصیرفقیه نصیری:پیانو و کیبورد
مسعود همایونی: لید گیتار(قطعات۱-۲-۳-۶-۷-۸)
آرش احمدی: گیتار الکتریک
آرش پژند مقدم: درامز
آرش خجندی مقدم: باس گیتار ( حضور در یک اجرای خصوصی و سپس از ایران خارج می شود)
سیاوش امامی: سینتِ سایزر
آرمن آساتوریان: اورگِن هَموند
سهیل فقیه نصیری: گیتار الکتریک ( قطعات ۴و۵)

(لینک ویدیویی از ترانهء آن روزها -آلبوم شیدایی درون)


وی شرایط پیش آمده در رابطه با تشکیل بندها را در ایران اینگونه تحلیل می کند :

ضعفی که ما در انجام کارِگروهی داریم سبب می شود که نتوانیم یک بند ثابت داشته باشیم واز طرفی اینکه هنوز برای جامعهء ما موسیقی مسئلهء مشکوکی است که امروزه به پدیده ای لوکس بدل شده. اینکه بنا به صلاح دید هرموقع لازم است حضور پیدا می کنیم و هر موقع لازم نیست٬نباید باشیم. می آییم٬ کار می کنیم٬  تا حدی آزادی عمل داریم و به محض اینکه اتفاقهایی  که باید می افتاد٬ افتاد و سوء استفاده های ابزاری که باید می شد٬ رخ داد٬ باید خداحافظی کنیم و بازبرویم تا ۶ ماهدیگر تا ببینیم بعد چه خواهد شد. به همین خاطر است که چون یک ثبات و امنیت شغلی برای یک موسیقی دان وجود ندارد٬ از این دست مسائل پیش می آید. یک نوازندهء حرفه ای٬ کارش این است و باید بتواند از این طریق زندگی کند و به این ترتیب به دلیل کم بودن نوازندگانی در آن سطح از نوازندگی، فضای کار به تعدادِ اندکی محدود می شود و نتیجه اش همین است که شاهدهستیم که فرضا یک نوازندهء خوبِ گیتار با ۶-۵ گروه مختلف روی استیج می رود.این هفته می روی کنسرت فلان گروه به خوانندگی فلان شخص و آقایانِ الف و ب و جیم را روی استیج می بینی٬ هفتهء دیگر می روی کنسرت دیگری و دوباره همان آقایان را با خوانندهء دیگری می بینی. این یعنی  چه؟ من به عنوان یک نوازنده٬ یک شخصیت موسیقایی دارم٬ یک حضورِاستیج دارم٬یک لهجه دارم و جنس صدایی خاص از زیرپنجهء من تولید و شنیده می شود.ولی هنگامی که چنین رخ داد هایی پیش می آیند و تو در تمام کنسرتها همین افرادی را که نخ تسبیح این بخش از موسیقی شده اند را می بینی دیگر برایت فرقی نمی کند چراکه تنها خواننده است که عوض می شود و نهایتاً دو نوازندهء مهمان هم شاید روی استیج باشند وبه هر حال شما همان صداها را خواهید شنید.
  من شخصاً علت اینگونه مسائل را عدم حضور مدیریت و برنامه ریزی هدفمند و پیشرو می دانم. کارها پیشرو نیستند. تا به جایی می رسیم فوراً قانع می شویم و به آن چیزکی که به دست آورده ایم بسندهمی کنیم. چرا که اگر این کار را نکنیم مجبوریم دوباره از هفتهء بعد تمرینهای جدید و پارت های تازه ای را آغازکنیم و سروکله های جدید بزنیم. این پیشرو نبودن است که پویایی را از ما می گیرد و مصیبت آنجاست که وقتی  کاربه حد قابل قبولی رسید دیگر آنمی شود الگو

از جمله این لیزر شوهایی که این روزها برای تمام کنسرت ها از پاپ و خالتور گرفته تا موسیقی مدرن و پیشرو همه می خواهند از لیزر شو استفاده کنند. آخر برادرِ من مردم خفه می شوند ازاین همه لیزر شو!


از فرشاددلیل عدم استفاده از طراحان حرفه ای صحنه برای کنسرت ها را می پرسم و او چنین پاسخ می دهد :

مسئله هزینه است! برای مثال منِ هنرمند که می دانم برای استیجم دقیقاً  چه چیزهایی نیاز دارم برای تهیه کنندهلیستی آماده می کنم. فرضاًمی دانم که یک طراح گریم٬ یک طراح صحنه٬ طراح نور و طراح لباس می خواهم. پاسختهیه کننده به لیست من چیزی نیست جز اینکه؛ آقای رمضانی اینها همه اش هزینه است. آن وقت زمانیست که پسرخاله ها و دختر و پسر وفامیل تهیه کننده که احتمالاً درفلان رشته درس می خوانند به واسطه ءتهیه کننده  وارد میدان می شوند
اما من وقتی کار حرفه ای انجام می دهم٬ توقع برخورد حرفه ای دارم. توقع دارم آنچه وظیفهء انسان هاست با دیدهء منت بپذیرند و سرتسلیم در برابرش فرود بیاورند که آن اتفاق یک اتفاق بزرگ و خوب باشد. وقتی ویدئوییتکثیر می کنیم وبه دست مخاطب می دهیم باید٬ از لحاظ نورپردازی٬ صدابرداری٬ تصویر وتدوین از کیفیت خوبی برخوردار باشد.ولی اینجا به تعبیری مدل کارکردن هاهیئتی است


فرشاد برگردیم به انتخاب اشعارت ودلیل اینکه برای انتشار آلبوم شیدایی درون این همه سال منتظر ماندی. یک اینکه چرا به سراغ فروغرفتی و دوم اینکه به چه دلایلی از طرف وزارت ارشاد  با برخی اشعار ترَک های آلبوم شیدایی درون مخالفت شده بود ؟


خوب٬ من فروغ را بسیار دوست دارم و نزدیکیِ حرفهایش با ذهنیت من و شرایط روحی آن دورانِ زندگی من سبب انتخاب آن شعرها بودند. به عبارتی آن زمان فروغ حرف دلِ مرا می زد٬ هرچند که در برخی جاها برای نشستن شعر بر روی موزیک مجبور به حذف بیت یا مصرعی از اشعارش شدم.



و اما در رابطه با ایرادهایی که به اشعار داشتند برای مثال پایِ شعرِ شهرِخاکستر نما نوشته بودند :
۱.شهرما خاکستری نیست
۲.ما در مملکت خودبیگانه ای نداریم
۳.چگونه ممکن است دستانمان در دستِیکدیگر باشد٬ اما از هم بیگانه باشیم؟
۴.فاقد ارزش هنری
رَد


یا پای شعر شاسوسا ی سهراب نوشته بودند:
مردمِ ما از کجا بدانند شاسوسا یعنی چه؟!!

و ادامه می دهد:"من می خوام بدونم که آیا هنر نباید باعث ایجاد سوال بشه و مخاطبش رو وادار کنه که مثلاً فرهنگ لغت باز کنه یا توی اینترنت جستجو کنه معنیِ یک واژه ای رو که نمی دونه یاد بگیر؟! آیا هنرمند وظایفِ ویژه ای در قبالِ جامعه اش نداره؟! البته این مطالبی که دارم می گم شامل کسانی که به هر طریقی سعی می کنند یک کالای به اصطلاح هنری تولید کنند که صرفاً بفروش باشه نیست. منظورم هنر خلاقه استموسیقی، هنر و هنرمند در قبالِ جامعه اش وظایف و مسولیت های بسیار جدی و سنگینی داره ولی متاسفانه تبدیل شده به یک کالای لوکس که فقط نقش سرگرمی رو داره. اکثرِ ترانه ها با مضامینِ بسیار سطحی و تکراری و پیشِ پا افتاده که موضوع خیلی از اونها حضور یک مرد بین دو زن و یا بر عکس هست و یا یکی بی وفایی کرده و یکی قلبش شکسته. این یعنی ما ایرانی ها فقط داریم به همدیگه خیانت عشقی می کنیم و اصلاً موضوعیتی نداره که بخواهیم بدونیم شاسوسا یعنی چه! اون هم همراه با موسیقی های Copy, Paste  شدهء موجود در Sample های کامپیوتر. خیلی راحته، نه؟!
خدا بده برکت سالی ۲-۳ تا آلبوم بدیم بیرون. قالب و کلیشه هم که آماده است. ۴ تا ترَک شیش و هشت، ۲-۳ تا بندری، یکی دو تا slow تریپ لاو، یه دونه هم لاتین سانتاناییپشت بندش هم راه به راه سالن میلاد کنسرت و مخلفات. شاسوسا کیلویی چنده؟!! بعد توی این آشفته بازار یکی از این کسبه ی بازار موسیقی از سرِ حسادت وکبر و نخوت آمیخته با بی سوادی واز سر ترس از دست دادنِ دکانِ دست فروشیش می شه کارشناس و تئـوریسین موسیقی ایران و علی رغم داعیه ی سلطانی نظریه میده که مگر ما در ایران موسیقی راک داریم؟!!
بله داریم، البته دور از جونِ سلاطین (موسیقی). "                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          
   
 من نمی توانستم بپذیرم که حتی یکی از کارها حذف شود. چرا که برای انتخاب اشعار یک خط سیر دراماتیک در نظر گرفته بودیم واین شدنی نیست که برای مثال دو سکانس حیاتی را از یک فیلم سینمایی حذف کنی.


به این ترتیب بود که از سال ۸۵ که بخش تولید تمام شد، وارد عرصهء مبارزه برای اخذ مجوز شدم که خوب کارها ۳ بار برای شورا رفت و هر سه بار در مرحلهء شورای شعر متوقف شد و بار آخر رفتم که کارها را پس بگیرم و رایگان برای دانلود در اینترنت قرار دهم. سال ۹۰ مجوز گرفتم و با بالا رفتن قیمت  دلار و هزینه های چاپ همه و همه سبب شدند که سرانجام امسال آلبوم وارد بازار شد.


فرشاد جدا از فعالیت های نام برده٬ تا کنون ۸ استودیوِ ضبط صدا طراحی کرده و در هر کدام سعی کرده تا کمبودهای استودیوهای پیشین را پوشش دهد تا جایی که امروزمدیریت یکی از استودیو های ضبط وتمرین با نام استودیو پیک٬ را در تهران به عهده دارد. او از استودیو آوای حنانه به عنوان نخستین استودیویی که طراحی کرده است نام می برد. که اولین استودیو باگنجایش و امکانِ ضبط همزمانِ ۱۶ نوازنده بوده است.


مصاحبهء سارا زواره ای با فرشاد رمضانی، موسیقی دان٬ نوازندهء گیتار بیس، خوانندهء راک، بازیگر، 
صدابردارو طراح صدا، تدوین گر و موسس گروه موسیقی دگردیس و از بنیانگذاران سبک  پرشیَن راک.


لینک های ارتباط با فرشاد رمضانی




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر