۱۳۹۲ اسفند ۹, جمعه

مصاحبه سارازواره ای با رامین مظاهری ، موسیقی دان،نوازنده، صدابردار و مدیر استودیو باران در تهران




خیلی کوچک بوده که باکمک برادر بزرگترش با کامپیوتر آشنا می شودو زمانی که تنها پنج سال دارد صاحب اولین کامپیوترشخصی اش با مدل 8086 می شود.در ابتدا کامپیوتر بیشتر برایش جنبۀ وسیلۀ بازی دارد ولی کم کم در کنار برادرش با نرم افزارها و برنامه نویسی آشنا شده و کنجکاویش برای دانستن بیشتر، سبب شناخت نرم افزارهای موسیقی و ضبط صدا دراوایل دوران نوجوانی  می گردد ، تا جایی که خیلی زود استودیو خانگی اش را در اتاق خوابش به راه می اندازد. 


آنچه می خوانید مصاحبۀ من است با رامین مظاهری موسیقی دان، نوازنده ، صدابردارو مدیر استودیو باران در تهران 

به سبب علاقۀ برادرهایش به موسیقی همیشه در خانه شان ساز بوده.کیبورد،ملودیکا و غیره. آنچه می تواند به خاطر بیاورد باز می گردد به زمانی که تنها چهارسال داشته و با مینی کیبورد Casio PT-20
 برادرش ملودی آهنگ های مورد علاقه اش را می نواخته.حدودا پنج سال و نیم دارد که
برایش کیبورد بزرگتری تهیه می کنند و همراه با معلم پیانو،تکنیک های ابتدایی نوازندگی پیانو را بر روی سینتسایزر یاد می گیرد.




وقتی هفت یا هشت ساله می شود درسهای پیانو را با ساز جدیدش که یک Casio CT-670 
 بوده ادامه می دهد و غیر از درسهای معلمش آهنگ های مورد علاقه اش را در حد ملودی بر روی سازش می نواخته.
ده سال دارد که علاقه به نواختن گیتار در او زنده می شود و پدرکه حامی و مشوق او در یادگیری موسیقیست برایش گیتارآکوستیک (سيم نايلون) ساده ای فراهم می کند وبه این ترتیب فصل تازه ای در زندگی موسیقایی رامین آغاز می شود.

هرچند برایش معلمی در نظر گرفته می شود تا به او گیتار کلاسیک بیاموزد با این حال سعی می کند تا از کتاب های خودآموز تا حد امکان بهره ببرد ،تا اینکه وقتی 12 ساله است در سفری به شهر اصفهان بادوستی دیدار می کند که بر روی نگرش نوازندگی او تاثیر مثبت چشم گیری داشته وپس از آن با بازگشت به تهران نوازندگی را در فضایی پاپ راک ادامه می دهد.
با ورود به دبیرستان البرز با امیر هوشنگی آشنا می شود که از او باعنوان نوازندۀ گیتار کلاسیک یاد می کند.
سازهایشان را باهم عوض می کنند و به این ترتیب، رامین که تا آن زمان گیتار سیم فلزی را تجربه نکرده است با حضور در کلاسهای بهمن نصری ،زمانی که 16 سال دارد، نوازندگی گیتار جَز را فرا می گیرد. دوسالی را شاگرد بهمن نصری بوده است که همزمان با آن با استفاده از تجهیزات مختصر و کارت صدای بسیار ساده ای فعالیت ضبط را آغاز می کند.



اینکه او چگونه با نرم افزارهای ضبط صدا آشنا می شود ،در آغاز جنبۀ تصادفی دارد.هنگامیکه نرم افزارهای زیادی را بر روی کامپیوترش نصب می کند و متوجه می شود که تعدادی ازآنها نرم افزارهای صوتی ویا مربوط به موسیقی می باشند. و تمام یادگیری اش از راه آزمایش و خطا اتفاق می افتد.به یاد دارد که با نرم افزارهایی چون  :
 Cake walk,Cool edit 
  کار می کرده است.
دوست نزدیکی دارد به نام نعیم مسچیان که باهم گروه موسیقی دارند، ساز می نوازند،ضبط می کنند و نوجوانیشان را باهم کشف می کنند. روزی که همراه با نعیم در فروشگاه بتهوون گرم صحبت با بچه های موسیقی بازدیگر ،مطرح می کند که اتودهایی را ضبط کرده اند و دنبال فردی هستند که بتواند راهنماییشان کند، به امیر توسلی معرفی می شوند. "امیر توسلی آهنگسازى بوده که آن زمان به همراه فرزاد فخرالدینی، کسری سبک تکین و آرش رادان بندِ پژواک را داشتند و آثار پینک فلوید و جوستریانی و غیره را کاور می کردند" . 

" اتود می زدیم ،ضبط می کردیم ومی بردیم برای  امیرو او بر روی کارها نظر می داد و راهنمایی می کرد که باید چکار کنیم و ... تا اینکه با تلاش و پی گیری بسیار آنقدر ادامه دادم تا رسید به جایی که برای پاسخ سئوال هایم امیر مرا با ریموند موسِسیان ( صدابردار گروهشان) آشنا کرد " .ریموند آن زمان از صدابردارهای بنام بود و کارهای استاد شجریان را مَستر می کرد. 
"رفته رفته از نوازندگی فاصله گرفتم و بیشتر وقتم با صدابرداری پر می شد و دیگر ضبط خانگی جوابگو نبود وبه این ترتیب یکی از اتاق های دفتر کار پدرم را برای استودیو استفاده کردم، و نوازندگی ام محدود شد به زمان هایی که برای کارهای گروه خودمان نیاز بود تا قسمتی را بنوازم. با این حال پس از مدتی دوباره نواختن را جزو برنامۀ روزانه ام قرار دادم. خاطرم هست که قراربود اجراهایی در دانشگاه شریف داشته باشیم و آن زمان گروه پاپ راکی به نام موتیف را تشکیل داده بودم که سهند اطهری خواننده اش بود.هرچند ساعات تمرین گروه زیاد بود و آهنگ های بسیاری را کار می کردیم اما گاها پیش می آمد که خیلی از آهنگ ها را بعد از بارها تمرین ،کنار می گذاشتیم و تصمیم می گرفتیم قطعات جدیدی بسازیم که با روحیه مان نزدیکی بیشتری داشت باشد.آن زمان فضای موسیقی ایران هم خیلی بسته تر بود و تازه کارهای پاپ مثل آلبوم مسافر شادمهرعقیلی بیرون آمده بود.
بعد تر با نوازندۀ ساکسفونی به نام  وِرُژ مِکیلیان آشنا شدیم و او برای گروه کلاس هایی ترتیب داد تحت عنوان" گروه نوازى"، که بسیار موثر بودو همینطورحضورش در رابطه باکمک به درک هارمونی جَز برای همۀ افرادگروه خیلی مفید بود.
کم کم مسئولیت های زندگی اجازۀ تمرین کافی و متمرکز را به اعضا گروه نمی داد و در نتیجه سرعت فعالیت گروه کم شد ،تا اینکه سال 79 بود که اولین جشنوارۀ موسیقی زیر زمینی ایران با مدیریت فروشگاه بتهوون و چند تن دیگر برگزار شد. 
به همراه گروه موتیف دوتا کار ارائه دادیم که هیئت انتخابی داوران به این نتیجه رسیدند که کار ما بلوز است و باید از جشنواره خذف شود چون فقط موسیقی راک پذیرفته می شد.در نتیجه ما حذف شدیم و من به عنوان نوازنده همراه با بندِ نعیم مسچیان که امرتاد نام داشت در فستیوال شرکت کردم که امرتاد موفق شد مقام دوم را در مسابقات جشنواره کسب کند.
بعد از آن موتیف را ادامه ندادیم و جسته گریخته به تنظيم قطعاتی پاپ پرداختیم.سال 84 به پیشنهاد دوستی ساختمان آکوستیک شدۀ استودیویی را اجاره کردم و دستگاه های صدابرداری و غیره را به ساختمان جدید منتقل کردم و به این ترتیب رسما استودیو باران تاسیس شد و فعالیت اصلی ام رسما شد صدابرداری.



همچنان با ریموند در ارتباط بودم که روزی تماس گرفت واز من خواست تا ضبط آلبوم نقش خیال همایون شجریان را برعهده بگیرم و آن اولین کار حرفه ای من در زمینۀ موسیقی سنتی بود چرا که تا آن زمان تجربۀ ضبط موسیقی سنتی نداشتم و همان سال 84 بود که دوباره ریموند با من تماس گرفت که کنسرت استاد شجریان است و اگر دوست دارم به عنوان دستیار همراهی اش کنم و من با شوق از پیشنهاد او استقبال کردم. و بعدها دوآلبوم از کنسرت منتشر شد به نام های ساز خاموش و سرود مهر .
گذشت تا اینکه از سال 86 رسما به عنوان صدابردار در کنسرت های بزرگانی چون استاد شجریان، کامکارها، جشن خانۀ موسیقی و همچنین آخرین کنسرت استاد مشکاتیان (گروه عارف) به همراه ريموند حضور داشتم.و با این حال جدا از فضای موسیقی سنتی ،در استودیوروی آثار پاپ هم کار می کردم. آثار افرادی از جمله مهدی مقدم و نریمان (که پیام شمس آهنگساز کارهايشان بود) و مازيار فلاحى وغیره. و البته رفته رفته آثار راک و جَز هم اضافه شدن و تا اینکه من یک مقداری مسیرم رو در صدابرداری واضح تر شناختم، اینکه بدونم بیشتر چه سبک آثاری رو  دوست دارم صدابرداری کنم .هرچند اين بار فشار کار صدابرداری سبب شد که به سازم برگردم و آهنگسازی و تنظیم رو جدی تر از پیش ادامه بدم . 
جدا از فعالیت هایم برای آلبوم ها ی موسیقی و یا کنسرت ها ، برای فیلم و سریال هم کار رکورد می کردم و حتی موزیک تئاتر هم زیاد کار کردم. از جملۀ فیلم و سریال هایی که موسیقی اون ها رو ضبط و ميكس کردم می تونم  به فیلم رئیس ساختۀ مسعود کیمیایی اشاره کنم و سریال مختارنامه ساختۀ داوود ميرباقرى و همینطور سریال شمس العماره از سامان مقدم و غیره.




از رامین در رابطه با هنرصدابرداری می پرسم، موقعیت و جایگاه این رشته در ایران چگونه است؟
حدود دو سال پیش بود که خانۀ موسیقی  برای اولین باربخشی را تحت عنوان کانون صدابرداران تاسیس کرد و می توان گفت که تا پیش از آن این رشته شاید هنوز در ایران به عنوان هنر شناخته نمی شده و مرکزی برای متخصصین این رشته وجود نداشت. هرچند هنوز هم فعالیت این کانون آنگونه که باید باشد نیست ولیکن بهتر از گذشته است که هیچ صدابرداری حاضر به پذیرش دیگری نبود و به نوعی می شود گفت خصومتی پنهان و آشکار باهم داشتند.حداقل حالا جایی هست که چهارتا دوست صدابردار کنار هم بنشینیم و گپی بزنیم. و متاسفانه باید اضافه کنم که من با تمام دانش موسیقایی که داشتم تا دو سال پیش حق عضویت در خانۀ موسیقی برایم وجود نداشت.چرا که اینجا موسیقی دان باید یانوازندۀ موسیقی سنتی باشد یا کلاسیک غربی و یا پاپ . و برای امتحان عضویت هم باید در یکی از این سه رشته امتحان بدهد.حال افرادی که مانند من تخصصشان موسیقی غیر از این سه رشته است حق عضویت در خانۀ موسیقی را ندارند حتی اگر نوازندۀ فوق العاده ای مثلا در سبک جَز باشند.
با این حال بازهم اضافه می کنم که از دید من کانون صدابرداران جای فعالیت خیلی بیشتری دارد و هنوز در مراحل ابتدایی تاسیسش قرار دارد.



از رامین در رابطه با فعالیت استودیو ای اش می پرسم و در رابطه با اینکه  کارهایی که آماده می شوند چگونه به دست مخاطب
می رسند و چرا آنقدری که بازار موسیقی پاپ ایران داغ است ،فضا برای موسیقی راک یا جَز و غیره نیست؟
موسیقی باید شنیده شود تا مخاطبش را پیدا کند. به نظرم آن دسته از موسیقی هایی که در بازار کمتر هستند شاید اصلا علتش نداشتن مخاطب نباشد ،بلکه شنیده نشدن باشد. وقتی سرمایه گذارهای این تجارت بیشتر به دنبال برگشت مالی قضیه هستند و هیچ کسی پیدا نمی شود که سرمایه گذاری فرهنگی کند تا موسیقی های دیگر هم به گوش مخاطب برسند ،طبیعیست که مخاطب هم از کجا باید بداند که همان نوع موسیقی که شاید او هر روز انگلیسی اش را می شنود ،به زبان فارسی و حتی با مفاهیم غنی تر در کشورخودش وجود دارد. هرچند که  از دید من زمانی بود که موسیقی دان های سبک های راک و معاصرتر تلاش می کردند تا شعر فارسی را به زور به خورد این موسیقی ها بدهند و شاید خودشان هم هنوز درک واقعی نسبت به موسیقی که اجرا می کردند نداشتند .ولی امروز آهنگهایی را می شنویم که شعر فارسی به زیبایی بر موسیقی جَز یا راک و یاغیره نشسته و این واقعا حیف است که این آثار به سبب نبود بودجۀ لازم برای تولید و انتشار با کیفیت لازم باید در کامپیوترهای شخصی این بچه ها بماند و یا بدون داشتن کیفیت لازم برای انتشار در رنج گستره تر، رایگان بر روی سایت های اینترنتی قرار گیرد.
و یا اینکه آنقدر پروسۀ تولید و هزینه هایش زمان بر و فرساینده باشد که همانطور که من شاهد هستم بسیاری از موسیقی دان های فوق العاده خوب ایرانی دست از کار بکشند و به نواختن در کنجی برای دل خودشان راضی شوند.
البته باید اضافه کنم که من برای مثال در استودیو تیم خودم را دارم و هرکس مسئولیت بخشی از کار را به عهده داردو در نتیجه من خودم را درگیر مسائل فروش و تبلیغات و غیره نمی کنم و از طرفی به دلیل تخصص های چند گانه ای که دارم از آهنگسازی و نوازندگی تا ضبط و همچنین کارهای گرافیکی و تصویری ( تحصیلات دانشگاهی ام گرافیک بوده) ، سعى دارم پروژه ها را به صورت مجموعه تولید کنم یعنی کل کارهای مربوط به یک آلبوم یا تک آهنگ را از آهنگسازی تا تولید موزیک ویدیو و غیره را در استودیو باران  مدیریت کنم.


از او در رابطه با آلبوم ها و یا پروژه هایی که در دست دارد می پرسم و اینکه استودیو باران در حال حاضر بر چه سبک موسیقی بیشتر تمرکز دارد؟
چند سالی را  بیشتر روی پاپ کار کرده ام  و مدتی هست که بر روی راک های خوب و مجاز ایرانی تمرکز کرده ام و در رابطه با آلبوم هایی که در دست تولید است می توانم به آلبومی که برای گروه مانوها در دست تولید داریم اشاره کنم و همینطورآلبوم گروه مِی هشتادو شش و ازطرفی برای هنرمندانی چون على شوكت، میلاد باقری، مهرداد غلامی و... هم در حال تهیه آلبوم هستم.
با این حال بوده مواردی که برای خواننده ها ی خارج از ایران که ترجیح می دادند داخل ایران کار براشون آماده بشه  آلبوم و کار آماده کرده ام.و از طرفی هم خوب سعی کردم و می کنم که اطلاعاتم رو در زمینۀ صدابرداری به روز نگه دارم و با بسیاری از صدابرداران غیر ایرانی فعال در خارج از کشور گاها در تماس هستم و سعی می کنم تا از نظر دانش و اطلاعات کاری چیزی رو از دست ندهم.

مصاحبه سارا زواره ای با رامین مظاهری ، موسیقی دان،نوازنده ،صدابردار و مدیر استودیو باران در تهران

لینک صفحۀ فیس بوک استودیو باران
http://www.facebook.com/baran.studio




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر