۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

مصاحبۀ سارا زواره ای با نعیم مسچیان آهنگساز، میوزیک پرودیوسر و مدیر استودیو امرتاد در شهر روتردام-هلند









"متولد دو خرداد ،تهران و بچۀ چهارراه ولیعصر  و بزرگ شدۀ خیابان فلسطین است
عشق متال و نوجوانیِ پر آشوب. هیچ گاه دانش آموز درس خوانی نبوده و مادرش به زور معلم خصوصی و التماس به مدرسه شرایطی را فراهم کرده تا او با همان گویش خودش " زوری زوری " دیپلمش را بگیرد.




برایم می گوید که" همیشه هدفون روی گوشم بود ،موهایم را بلند می کردم، عشق متال بودم و اهل دعوا راه انداختن "   .

 " پنجشش ساله که بودم آرزویم بود وقتی بزرگ شدم یا آشغالی بشوم یا آهنگساز یا نانوا" ،  اما از همان موقع عاشق مایکل جکسون بودم ،هرچند اصلا نمی دانستم چه شکلیست . آهنگ هایش را با دهان تقلید می کردم وگاهی اوقات که اهل فامیل دور هم بودند می گفتند :" نعیم یه تیکه مایکل جکسون برامون بزن" !

آنچه می خوانید مصاحبۀ من است با نعیم مسچیان آهنگساز ،نوازندۀ بیس  ، پرودیوسر موسیقی، و مدیر استودیو اَمرتاد در شهر روتردام هلند

سال 2008 به قصد زندگی و حضور در کنار پدر و مادرش که از دوریش بی تاب بودند تمام آنچه را که در ایران ساخته رها می کند و عازم هلند می شود و به یکباره با شوک فرهنگی و هویتی  گم شده روبرو می گردد.
 او که در ایران با تلاش بسیار از هیچ، به جایگاه مورد علاقه اش رسیده بوده حالا در میان مردمیست که حتی زبانشان را نمی داند.  " دیگر نه ایرانی بودم نه اروپایی" ، " ازشهری با هفده میلیون جمعیت وارد کشوری شده بودم که  همان تعداد جمعیت داشت، " من که تا دیروز برای خودم کسی بودم و برو و بیایی داشتم حالا حتی یک شهروند معمولی هم نبودم" .
حدودا یک سال و نیم طول می کشد تا با محیط جدیدش ارتباط برقرار می کند و دوباره در گروهی ساز به دست می گیرد.

از کودکیش می پرسم و چگونگی ورودش به دنیای موسیقی
دایی هایش تفننی ساز می نواخته اند، کیبورد و پرکاشن . و او خیلی کوچک است که نواختن پرکاشن را با تمبک ،سازهای کوبه ایی و غیره آغاز می کند. کمی بعد همراه بندِ موسیقی متشکل از چند نوجوان هم سن و سال،  به عنوان نوازندۀ پرکاشن شروع به تمرین گروهی نوازندگی می کند و به این ترتیب وارد دنیای بزرگ موسیقی می شوداین گروه موسیقی متشکل از سه نوجوان است ،با دونوازندۀ گیتار ویک نوازندۀ پرکاشن . و" از آنجا که فضای اجتماعی آن زمان در ایران خیلی بسته بود ،تمرینات بند بیشتر بر روی قطعات پاپ تمرکز داشت". 
نعیم با گروه دیگری همنوازی می کند که حضورش در آن گروه را آغاز آشنایی اش با رامین مظاهری عنوان می کند که در آن زمان نوازندۀ گیتار گروه بوده است." در همان سنین پانزدهشانزده سالگی همراه با آن گروه اجرایی در نمایشگاه بین المللی داشتیم ".
همان زمان بود که نخستین گیتارم را خریدم و شروع کردم به فراگیری تکنیک های نواختن گیتارآکوستیک ،البته به صورت خودآموز."کم کم در کنار پرکاشن درامز هم می نواختم تا اینکه بنا شد تا  قطعاتی از متالیکا و غیره را کاور کنیم و تصمیم بر این بود که من نوازندۀ درامز باشمساز نداشتم و همۀ دارایی ام رادر بورس سرمایه گذاری کرده بودم تا بعد بتوانم ساز مورد نظرم را تهیه کنم ، تا اینکه روزی یکی از دوستانم تماس گرفت و از من خواست تا به جای نوازندگی درامز همراه با بند بیس بنوازم! خیلی شوکه شدم چون هیچ تجربه ای از بیس نداشتم و نمی دانستم که آیا از پسش بر خواهم آمد یا نه.
"دوستی داشتیم به نام علی صادقی که به تازگی از عراق یک بیس گیتار خریداری کرده بود .ساز رابه قیمت شصت هزارتومان از او خریدم ، هرچند سر دستۀ ساز نوشته بود فِندِر ولی مشخص بود که نام کمپانی اصلی پاک شده و جایش نام فِندِر نوشته اند که هنوز هم آن ساز را در خانه مان در ایران نگه داشته ام.به این ترتیب دوران نوازندگی من به عنوان نوازندۀ بیس آغاز شد".
با پایان ترم یک دانشگاه ،رشتۀ گرافیک ،نعیم بر سر دوراهی انتخاب قرار می گیرد. آهنگ هایش که نیمه کاره در استودیو امیرتوسلی مانده اند و برای ادامۀ روند تولید پول احتیاج دارد و از طرفی ثبت نام ترم دو دانشگاه  که مستلزم پرداخت دویست هزارتومان به دانشگاه است  و این مبلغ تقریبا برابر با هزینۀ استودیوست
بعدها دوستی با امیر توسلی منجر به همکاریهای بسیاری بین این دو شد. 

 نعیم که باید روی پای خودش می ایستاده تصمیم می گیرد ترک تحصیل کند و همۀ دارایی اش را برای موسیقی اش هزینه نماید. و به این ترتیب حتی زمانی که تصمیم به ادامۀ تحصیل در رشتۀ موسیقی می گیرد ،متوجه می شود که در ایران جایی برای تحصیل موسیقی مورد علاقه اش در دانشگاه وجود ندارد.کلاس هایی را با استاد لطفی برای تئوری موسیقی و استاد نوری برای سلفژ و آواز ،بر می دارد و از این راه تحصیل موسیقی را ادامه می دهد. همزمان از دوستش کسری سبک تکین می خواهد تا بر تکنیک نوازندگی او در الکتریک بیس نظارت داشته باشد و به این ترتیب تکنیکش را در نوازندگی پیشرفت می دهد.





 سال 2001 به دنبال اعلام جشنوارۀ  یو ام سی UMC 
    (Underground  Music  Competition)  
 در تهران ،که توسط سایت تهران اَوِنیو به راه افتاد و از جملۀ برگزار کنندگان آن
 حسام گرشاسبی، بابک چمن آرا ، رامین بهنا و چند تن دیگر را می توان نام برد،نعیم به همراه علی شریفی بندِ " اَمرتاد" که گروهی گوتیک متال  بود را تشکیل داد، که اَمرتاد توانست در مسابقات مقام دوم را در ایران کسب کند.(بنا به گفتۀ نعیم امرتاد نخستین بند گوتیک متال ایرانی می باشد).




از دیگر اعضای گروه امرتاد در آن زمان، 
مهیار پور حسابی ، فرزاد گلپایگنی ، کاوه همدانیان ، بهنام کریمی را نام میبرد  .
رتبۀ اول را گروه" فَرا " با شرکت دادن ترانۀ  " پَشه " از آن خود می سازد. در این رابطه نعیم چنین می گوید که" گویا ابراهیم نبوی که علاقه به طنز آلود بودن این ترانه داشته در مقاله ای از این آهنگ نام می برد و همین امر سبب معرفی ترانه به مردم می شود و در نتیجه در مرحلۀ رأی گیری که ازطریق اینترنت انجام می شده ، این ترانه موفق به کسب مقام اول می شود". 
با این حال زمانی که هیئت گردانندۀ جشنواره بر آن می شوند که کنسرتی از گروه های منتخب اول تا چهارم برگزار نمایند گروه فرا حذف شده و بنا می شود که اَمرتاد به همراه گروه 127 و سرخس به نوبت بر روی استج جشنواره هنرنمایی کنند . مصاحبه ها آغاز می شود و همه از همه جا برای جمع آوری خبر در رابطه با جشنواره و گروه های منتخب به سراغ موسیقی دان های جوان می شتابند. و به قول نعیم ، حتی بهزاد بلور هم از بی بی سی تماس می گیرد و با آنها مصاحبه می کند .و از طرفی عکسشان نیز بر روی مجلۀ چلچراغ منتشر می شود
راکِر های جوان که اکثریت حدود بیست سال سن دارند سرمست از موقعیت پیش آمده ،درست شب پیش از کنسرت با لغو مجوز اجرا روبرو می گردند. کنسرتی که از یک هفته پیش تمام بلیط هایش فروخته شده بود!
نعیم اشاره می کند به فیلمی که توسط ایرج پورطهماسب در غالب مستندی از این جشنواره ساخته شده است ،با نام" ساز مخالف ".او از حضور خودش در قسمتی از فیلم یاد می کند ،زمانی که مدیر سالن به آنها خبر لغو مجوز را داده و او که جوان سرکشی بوده خشمگین فریاد می کشد،هرچند امروز و حالا به برخورد آن لحظۀ خود می خندد و آن را احساساتی و خام می داند.
به دنبال شهرت یافتن امرتاد ،نعیم موفق به ایجاد روابط بسیاری در فضای موسیقی ایران می گردد که همین آشنایی ها موقعیت آیندۀ او را در دنیای تولید موسیقی ایران رقم می زند
او  در زمان فعالیت خود موفق به ساخت  موسیقی برای حدود چهل آگهی تبلیغاتی و موسیقی تیتراژ می شود و نیز در چندین فیلم و سریال به عنوان دستیار آهنگساز ( امیرتوسلی) مسئولیت بر عهده می گیرد که ازجملۀ آنها می توان به موسیقی فیلم سینمایی مَکس اشاره کرد و نیز در فیلم سینمایی اسلحه های چوبی به عنوان آهنگساز ایفای نقش می کند.
همینطور برای چند تئاتر موسیقی می سازد و در حدود 15 آلبوم از موسیقی پاپ موجوداست  که یا خود آهنگسازشان بوده و یا به عنوان نوازندۀ  در آنها نواخته است.
از جمله کارهای موفقش به عنوان آهنگساز اَمرتاد به ترانۀ جاویدان با سبک متال و اجرای ارکسترال اشاره می کند که هرچندمتن ترانه به صورت کُرال اجرا شده با این حال فریبا اسدی خوانندۀ اصلی اش محسوب می شود.
اَمرتاد باعث شد تا من با دنیای بزرگی از روابط کاری در موسیقی ایران آشنا شوم ، با لیبل هایی چون شرکت ترانۀ شرقی و همچنین با افرادی چون محسن رجبی پور که همین باعث دریافت پیشنهاد های بسیاری در زمینۀ موسیقی پاپ آن روزها شد
از جمله افرادی که برایشان کار ساخته است به افرادی چون : نریمان ، مهدی مقدم، شاهکار بینش پژوه، امیرشهریارو غیره اشاره دارد.
او برایم می گوید که هرچند آن سال ها می توانسته از راه موسیقی در آمد خوبی داشته باشد، و آنگونه که دوست داشته زندگی کند ولی حضورش در هلند و فاصله گرفتن از دنیایی که ساخته بوده است و یافتن فرصتی تا بتواند خودش را از بیرون ببیند، باعث آن شده تا احساس کند ای کاش هرگزبخاطر پول هنرش را صرف ساختن  آن آثار نمی کرده . 










نعیم در هلند همراه با یک بند هلندی به نام
"Bizar"
 و یک بند ایرلندی به نام 
"Brayan c Band "
نواخته است و می نوازد.
او پس از مدتی تحصیل را دوباره آغاز می کند. از 

دانشگاه برکلی دیپلم موسیقی اش را می گیرد و پس از آن دیپلمی با عنوان  Independent Music Production     را تحصیل می کند و در حال حاضر نیز دانشجوی لیسانس مهندسی صدابا گرایش  audio post production  می باشد .
نیز در سال های حضورش در هلند برنامۀ تلویزیونی شخصی اش با نام " موجِز" را در بخش های مختلف شخصا تولید و کارگردانی کرده است. موجز یکی از پیشرفته ترین و به روزترین برنامه های تخصصی در رابطه با تولید موسیقیست که هر قسمت از آن به بخشی از تولید موسیقی بیشتر می پردازد.

(برای دسترسی داشتن به این برنامه ها می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید)

https://www.facebook.com/mojeztv

دلش می خواهد در این رابطه صحبت کند که ایران چیزی با عنوان صنعت موسیقی ندارد.جایی نیست که سرمایه گذاری شود و سود دهی لازم را داشته باشد.یا افرادی بتوانند برای سرمایه گذاری در آن پیش قدم شوند. قانون کپی رایت هم که نیست بنا بر این موسیقی دانی چون او شاید بعد مدتها و سالها زحمت به این نتیجه برسد که برای چه کار تولید کند؟ وقتی حتی آنها که 30 سال در این بازار بوده اند حال باید آلبوم هایشان را رایگان در اختیار شرکت های پخش موسیقی قرار دهند و از طرفی سالن های کنسرت هایشان یا به زور پر می شود و یا برای پر کردنش باید 2 یا 3 خواننده با هم اجرا بگذارند.
نیز اشاره دارد به آن دسته از موسیقی دان هایی که برنامه های تلویزیونی و گاها شبکه های تلویزیونی ویا رادیویی را در خارج از ایران  در دست دارند و با این حال  آنها هم برای درآمد بیشتر، تاکیدشان بر موسیقی پاپ تجاری و مصرفی است.
نعیم که در حال حاضر "استودیوامرتاد" را در شهر روتردام هلند مدیریت می کند و توانسته برای استودیو اش لیبل بگیرد علاقۀ بسیاری دارد که روز ی بتواند رابط موسیقی بچه های ایران در اروپا باشد. برای لیبل کردن آثار موسیقایی که در ایران تولید می شوند و نمی دانند بیرون از ایران به چه کسی می توانند مراجعه کنند که برایشان قابل اطمینان نیز باشد.  
او می گوید "از روزی که در هلند شروع به کار کردم به تمام بچه های ایرانی که اینجا ساکن بودند و همینطور بقیه اعلام کردم که هر کمکی از دستم بر آید دریغ نمی کنم".
از او در رابطه با روابط کاری اش با ایران می پرسم.
چند ی پیش سفری به ایران داشتم ودر سریالی با نام قلب یخی 3 در نقش نعیم، همراه با اجرای دو تا از ترانه هایم  بازی کردم .






کمی در رابطه با آلبوم هایت برایم بگو .
FUnCk like that       تنها آلبومیست که رسما منتشر کرده ام.
آلبومی  است  در سبک دیسکو فانک که با قصد آشنا تر نمودن شنوندگان پاپ ترِموسیقی با موسیقی هایی چون فانک ساخته ام.همیشه یکی از دغدغه هایم در زندگی این بود که بتوانم بر فرهنگ مردم مملکتم تاثیری حتی کوچک داشته باشم. برای همین تصمیم گرفتم از زبان و بیانی که به درک عامه نزدیک تر است برای ترغیبشان به موسیقی های غنی تر استفاده کنم که نتیجۀ آن آلبوم فانک لایک دت است
اما اسفندماه گذشته یعنی یک سال پیش به توصیۀ دوستان موسیقی دانم در ایران آلبوم مُجازی آماده کردم و برای ارشاد فرستادم که با گذشت یکسال هنوز جواز انتشار نگرفته است و تصمیم گرفتم بدون مجوز آن را منتشر کنم و به صورت رایگان  برروی سایت های موسیقی بگذارم تامردم دانلود کنند.
و از طرفی هم از این همه فشار خسته ام و ترجیح می دهم بیشتر وقتم را به عنوان مهندس صدا فعالیت داشته باشم. هرچند که در مارکت موسیقی هلند فعال هستم و همین چند وقت پیش در یکی از فستیوال های بزرگ موسیقی به نام OASE ،بر روی استیج رفتم و آثارم را اجرا کردم. استودیو ام هم کما بیش پرتردد است و بیشتر با هنرمندان غیرایرانی کار کرده ام.  
همانطور که برایت گفتم دیگر علاقه ای به انجام کارهای خالتور ندارم،چرا که گذشتۀ خودم را خیلی نقد می کنم و از طرفی برای پروموت شدن  مثل بعضی از دوستانم نبودم که خودم را به شبکه های تلویزیونی بفروشم و زیر پرچم شبکه های تلویزیونی  بروم که باورشان ندارم . ترجیح می دهم وقتم را بر روی تحصیل و فعالیت استودیو امرتاد متمرکز کنم.

مصاحبۀ سارا زواره ای با نعیم مسچیان آهنگساز، میوزیک پرودیوسر و مدیر استودیو امرتاد در شهر 
روتردام-هلند

لینک فیس بوک استودیو امرتاد 
https://www.facebook.com/pages/Amertad-Studio/210346485670349

لینک وب سایت نعیم مسچیان

۱ نظر: